راه های بهبود بهرهوری نیروی انسانی؛ بخش دوم
در مقاله قبل به معرفی و تشریح 4 قاعده اساسی برای افزایش و بهبود بهرهوری نیروی انسانی پرداختیم. دانستیم که مدیر برای افزایش بهرهوری کارکنان باید از دائم انتقاد کردن، مرعوب کردن، بیاعتمادی و کمالگرایی دوری کند. ولی عوامل مؤثر بر بهرهوری سازمانی به همین 4 مورد خلاصه نمیشوند. در این گفتار که درواقع دومین قسمت از مطلب راههای افزایش بهرهوری کارکنان بدون صرف حتی یک ریال است، 4 نکته مهم دیگر را در این زمینه با شما خوبان در میان میگذاریم.
نکاتی که مدیران برای بهبود بهرهوری نیرو انسانی در سازمان باید بدانند
1. نقد پذیر باشید!
نقد ناپذیری یکی از متداولترین موانع بهبود بهرهوری نیروی انسانی سازمان است. مدیران نقد ناپذیر معمولاً اطرافیانشان را افرادی «بلهقربانگو» بار میآورند. در چنین سازمانی، خبری از پیشرفت کارکنان نیست و آنها دائماً در جا میزنند.
مدیر باید بداند که اساساً فرایند بهبود سازمانی با نقد کردن آغاز میشود. کارکنان باید محیط و اِشکالات کار را ببینند و آنها را به مدیر منتقل کنند. مدیر نیز باید با پذیرش مشکلات و نقدهای حرفهای، به حل آنها و بهبود وضعیت کمک کند. فراموش نکنید که نقدپذیری مدیران سازمان با میزان توانمندی و متعاقباً بهرهوری پرسنل رابطه مستقیمی دارد.
2. ببینید!
از دیگر موانع بهبود بهرهوری نیروی انسانی، نابینایی مدیر است. مدیر باید اقداماتی را که کارکنان انجام میدهند ببیند و ارزش این اقدامات را درک کند. او برای دیدن و درک اقدامات و تلاش کارکنان، لزوماً نباید منتظر گزارش کار آنها باشد. به عبارت دیگر مدیر خوب، مدیری است که فارغ از دریافت گزارشهای رسمی به عملکرد کارکنان اِشراف داشته باشد. چنین مدیری باعث میشود تا کارکنان حس «دیده شدن» پیدا کنند.
مدیرانی که دید واضحی نسبت به عملکرد کارکنان و نقش آنان ندارند، معمولاً اطراف خود را با افراد متملق و لافزن پُر میکنند. در این میان، به کارکنان بی حاشیه و آرامی که واقعاً تلاش میکنند، ظلم و اجحاف میشود. در عوض، افراد پرسروصدا پررنگ هستند و بهطور مکرر مورد تقدیر قرار میگیرند. اینگونه میشود که زحمات خالصانه به چشم نمیآید و کارکنان شایسته تدریجاً به حاشیه میروند. چنین سازمانی، کارکنان را از کار-محوری به شلوغکاری و عرضاندامهای توخالی سوق میدهد. آنها به افرادی تبدیل میشوند که 1 ساعت از روز را به کار کردن و 7 ساعت آن را به تعریف و تمجید از آنچه انجام دادهاند، اختصاص میدهند. واضح است چنین سازمانی هرگز در بهبود بهرهوری نیروی انسانی توفیقی نخواهد یافت.
بهعنوان یک مدیر، به شکلی پیشدستانه عملکرد کارکنانتان را رصد کنید. اجازه ندهید آنها حس کنند که برای دیده شدن زحماتشان، حتماً باید اقداماتشان را در بوق و کرنا کنند. علاوه بر این، دید یک مدیر باید جامع و چندبعدی باشد. یعنی به عملکرد همه بخشهای سازمان توجه داشته باشید. مثلاً اینطور نباشد که عملکرد بخش فروش را ببینید ولی از توجه به عملکرد بخشهایی مثل IT، منابع انسانی یا تولید محتوا غافل شوید.
بهطور خلاصه مدیران موفق ضمن توجه به جنبههای مختلف کار نیروی انسانی سازمان، آنها را مورد شناسایی و قدردانی قرار میدهند.
3. بشنوید!
وقتی از توانایی یک مدیر در شنیدن حرف میزنیم، باید روی شنیدن فعالانه تأکید کنیم. شنیدن فعالانه به این معناست که مدیر با صبر و حوصله به صحبتهای دیگران گوش میدهد. متأسفانه بسیاری از مدیران، متکلمین وحده هستند. آنها علاقه زیادی به صحبت کردن دارند و درعینحال به گوش سپردن، اعتقاد چندانی ندارند! این مدیران 95% زمان را در جلسات سازمانی، صرف صحبت کردن میکنند و 5% باقیمانده را برای خالی نماندن عریضه به دیگران تخصیص میدهند. در چنین حالتی طبیعتاً مدیر چیزی جز «بهبه» و «چهچه» نخواهد شنید!
مدیری که میخواهد نیروی محرکهی بهبود بهرهوری نیروی انسانی باشد، باید بیشتر از حرف زدن، بشنوند. هر چقدر مدیر شنواتر باشد، اطلاعات ارزشمندتری کسب میکند. او در جلسات عمومی یا خصوصی با کارکنان، باید برای شنیدن جایگاه ویژهای قائل شود. صرفاً نباید ژست شنیدن بگیرد بلکه در عمل نیز باید دیگران را به این باور برساند که مشتاق شنیدن است. مدیر شنوا با عباراتی مثل «زودتر بگو»، «خلاصهاش کن»، «بعداً برایم بنویس» و … میانهای ندارد. بلکه در لحظه و با طمأنینه و آرامش به صحبتهای کارکنان گوش میدهد. وقتی گوش مدیر، شنوا باشد به حجم بیشتری از اطلاعات دست مییابد. اطلاعاتی که گاهی آگاهی از آنها، مهمترین گام برای تعالی سازمانی و بهبود بهرهوری نیروی انسانی است.
4. تکروی نکنید!
از بزرگترین موانع بهبود بهرهوری نیروی انسانی در سازمان تکروی کردن مدیران است. برخی مدیران گرایش عجیبی به تکروی دارند. آنها همواره میخواهند بهتنهایی تصمیم بگیرند و به قول معروف، جلودار سازمان خود باشند. این مدیران، معمولاً تمایل زیادی به استخدام کارکنان متخصص و توانمند نشان نمیدهند. چراکه میخواهند همیشه از نظر دانش، تخصص و تجربه در رأس سازمان و بالاتر از همه باشند. آنها حضور افرادی را که در برخی زمینهها تخصص و کارایی بیشتری دارند، برنمیتابند. چراکه افراد متخصص را تهدیدی برای جایگاهشان در سازمان تلقی میکنند.
نتیجه چنین رویکردی، پُر شدن سازمان از افراد ناتوان و ناکارآمد است. افرادی که حتی اگر بخواهند، باز هم مجالی برای پیشرفت پیدا نمیکنند. مدیران تکرو با این سبک هدایت، شاید بتوانند یک شرکت کوچک چندنفره را اداره کنند. ولی این سبک مدیریت و رهبری محال است که در سازمانهای بزرگ، راه به جایی ببرد.
یادتان باشد که بهموازات رشد کسبوکار یا سازمان، تعداد فرایندهای جدید و تخصصی زیاد میشود؛ فرایندهایی که مدیران برای اجرای مطلوب آنها باید دست از تکروی بکشند و ضمن پخش کردن قدرت تصمیمگیری، تفویض اختیار به کارکنان را در دستور کار قرار دهند.
ناگفتههای تکمیلی درباره بهبود بهرهوری نیروی انسانی
غلبه بر موانع بهبود بهرهوری نیروی انسانی یعنی نقد ناپذیری، ندیدن، نشنیدن و تکروی نکردن شاید در نگاه اول آسان به نظر برسد؛ ولی در عمل بسیار از سختتر از حد تصور است. همانطور که قبلاً گفتیم، ایجاد این تغییرات مستلزم خانهتکانی ذهنی مدیران است. این خانهتکانی ذهنی، نگرش مدیران را نسبت به کارکنان و سازمان عوض میکند و زمینه لازم را برای بروز رفتارهای سازنده فراهم میآورد.
غلبه بر موانع بهرهوری نیروی انسانی در سازمان، گام بلندی در جهت افزایش بهرهوری سازمانی است. ولی تجلی بهرهوری علاوه بر تغییر دنیای ذهنی مدیر به وجود عوامل دیگر هم نیاز دارد. ما در پندیار سپنتا به شما در انجام این کار کمک میکنیم. همین حالا با تکمیل فرم و استفاده از خدمات مشاوره منابع انسانی، بهرهوری را به بخشی از DNA سازمانتان تبدیل کنید!
دیدگاهتان را بنویسید